کاش می شد چراغ ها را خاموش کرد،
دزدکی از گوشه ی پنجره نور شهر را به داخل اتاق کشید،
و برای همیشه لابه لای چین های چادر نماز پنهان شد....
پ.ن: خیال کن اصلا عین خیالم نیست وقتی دعوت نامه ی سفر جنوب دیگران را می بینم... خیال کن اصلا عین خیالم نیست...
RSS